مهربانی |
الاغ پیر فرصت طلب کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی توی یک چاه بدون آب افتاد .کشاورز هرچه سعی کرد نتوانست الاغ را از چاه بیرون بیاورد .برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجرنکشد،کشاورزو مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را باخاک پرکنند تا الاغ زودتر بمیرد وزیاد زجر نکشد . مردم باسطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را می تکاند وزیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاکها بایستد. روستاییه همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند والاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد. شرح حکایت مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما میریزند وما مثل همیشه دو انتخاب داریم .اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات مارو زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود. "الاغ در روبه رو شدن با یک مشکل (زنده به گور شدن)،به شکل ظاهری آن که تهدید بود توجه نکرد بلکه با رویکرد متفاوت جنبه فرصت آن را یافت و از آن بهره برد
[ یکشنبه 91/11/8 ] [ 4:15 عصر ] [ مهربان ]
|
FreeCod Fall Hafez |